ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
پیش تر ها هم گقته بودم :
فرهاد نیستم که کوه بکنم بانو
اما همین که ظرف می شویم
می خواهم بگویم که دوستت دارم
اما امروزه روزهای زندگی :
فرهاد جای خودش ...
من هم که تا دیروز بودم جای خودم
امروز اگر ظرف می شورم
شاید تمرین دوست داشتن می کنم
برای فرداهایی که شاید بیاید و شاید هم نه
که ظرف بشویم برایت ٫ بگویم دوستت دارم
با دقت هم می شویم ٫ طولانی تر از تو
حتی دو دانه استکان را ٫
تا بدانی چقدر بیشتر دوستت دارم
تمرین می کنم ٫ اینروزها ٫
جای جای زندگی
و زندگی کردن را
که فراموشم نشود ٫
که اگر فردایی آمد ٫
هم زندگی کردن
هم دوست داشتن
برای تو
نا خودآگاه و کودکانه
-------------------------------------
پ ن : ...
دوست دارم تو بایستی ظرف بشوری ، من کنارت بایستم نگات کنم ، به قدو قامتت ، به انگشتای کشیدت ، به اون چهره ی درهم تنیده ی مردونت ، بعد دلم طاقت نیاره بیام از پشت بغلت کنم ، سرم رو خم کنم سمت راست پشت بازوت رو ببوسم ، بگم تو چرا آخه دوست داری ظرف بشوری ، تو برای باره صدم بگی سارا ظرف که می شورم حواسم پرت کفا میشه ، یاد میره چه ذهن شلوغی دارم ، بعد بگم تو که انقدر خوبی اینم میدونی منم دوست دارم ، توهم سر تکون بدیو بگی کم حرف بزن بغلم کن ، منم بگم چشم آقا.
________________
سارا
...