ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
بازگشتم ...
بازگشتم به سرزمین
جایش ...
نامش ...
هیچه هیچش
اهمیت ندارد
سرزمین من
آنجاست که صبح ها
عطر نفسهایت
در صورتم طلوع می کند
و با بازدم هایت
مرا سرمست می کند
------------------------------------
پ ن : شاید حتما برگشتن ابطال شده
میگم
خیلی سخته دختر باشی و نه از اون دخترا که هردم عاشق یکین ازونا که مغروووورن و اصلا پسرا رو ادم حساب نمیکن و یهو یه لامصبی کاری باهات کنه که وقتی چشمت بهش میفته قلبت چروک بخوره انگار که میخواد از جاش در آد و اینقدر مغرور باشی که جواب نگاهشو هرچند معمولی با اخم و غرور بدی و از روی غرورت حتی حاضر نشی بفهمه داری نگاش میکنی و هروقت سرشو برممیگردونه سمتت روتو اونور کنی اما دلت.... دیگه چه برسه به اینکه بری حرفتو بهش بزنی!!!
و فقط دلت خوش باشه به اینکه: من رشته محبت تو پاره می کنم شاید گره خورد به تو نزدیکتر شوم...
شما بگید من چه جوری کاری کنم که اون بهم جلب بشه درحالی که نمیخوام خورد و کوچیک بشم!
ای خدااااااا
az khoda bekha mide behet
hamonio ke mikhay ro mide
faghat shak nakon