ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
مشت مشت می خورم٬
قرصهای فریب و خیال را.
تنها به امید لحظه ای نشئه گی.
نشئه گیه ی خیال ٬ رویا و توهم.
افسوس که این قرصها هم دیگر٬
غیرتشان را از دست داده اند.
عجیب ساکت شده ام این روزها.
سکوتی که نه از سر خواستن٬
بلکه از قحطیه واژه هاست.
و همین طور مخاطب خاصی.
و مخاطب خاصی که هست ٬ اما نیست.
و اویی که باید باشد ٬ و نیست.
حتی در خیال ٫ و در توهم و رویا.
و منی که نباید باشم ٬ و هستم.
در خیال و توهم و در انتظار...
و انتظاری که سالهاست ٬ خود در انتظار است.
انتظار بپایان رسیدن چرخه ای به نام زندگی.
و زندگی ای که شتابان به پیش می رود.
در مسیری که در حسرت پایان است.
و مسیری که مقصدش نابودی است.
و نابودی ای که تا تکامل و تحقق ٬ نمی ایستد.
و تمام اینها ٫ دست در دست هم ٫
مرا با خود می برند.
چه بخوام و چه نخواهم.
و منی که هیچ مقاومتی نمی کنم٬
و حتی پا به پای دلشان می دوم و می روم.
----------------------------------------------
پ ن : آغاز نامربوطی نویسی ها ...
..."کلمات" ..گاه مثل بمب ساعتی عمل می کنند..گاه مثل چشمه در ذهن مخاطب جاری می شوند...گاه مثل میخ ذهن را سوراخ می کنند...گاه مثل یک موسیقی روان را می نوارند..."کلمات" این تنها قطعات ارتباط ما با ذهن ها ..گاه آباد ذهنی را ویران ...و گاه ویرانه ای را آباد می کنند...
.
از قدرت کلمات بترس
شاید قرصات بی تاثیر بشن اما کلمات همیشه تاثیر دارن
دست بردار از سر
مرگ
نفهمیدن
پایان
...
دست بردار
...
کاقیست حرف رو جابه جا کنی ( یکم )
.