مره گے ۳۶۴

مرا به نقطه ی پایانم رســانیـــدی 

مرا تمام کردی ٫ همین امــــشــب

تمام بهانه ها ٫ دلیل ها ٫ باید ها

تمامشان تمام شد ٫ تمام کــردی

مرا ... بهـــــــــــــــــــانه هایــــم را٫

و تمام دلــــــــــــخوشی هـایـــم را

و حتی سه نقطه هایــــــم را هـم

-------------------------------

پ ن : سه نقطه هایی که دیگر...

مره گے ۳۶۳

---

---

همه که مث تو منو اشباع نمی کنن ...

-----------------------------------------

پ ن : روزهای بی اینترنت و پر از موزیک

مره گے ۳۶۲

---

---

من ... فقط خیلی خسته ام شاید
خسته از به انتظارت نشستن
خسته از به انتظارش نشستن
خسته از خسته شدن ها
خسته از خودم که دائم خسته ام
خسته از خسته شدن
خسته ٬ می فهمید ؟ خسته
شک ندارم همانطور که من
خستگی های شما را نمی فهمم
شما هم خستگی مرا نمی فهمید
خستگی داریم تا خستگی
خستگی من از بیچارگی است
بیچاره کسی که دلیل رنجش را نمی داند
و من اینگونه ام
بیچاره ای که خسته است
خسته از بیچاره گی اش
تمام می شوم روزی ٬ شک ندارم
اما چگونه اش ٬ و چه زمانی ٬ این مهم است
-------------------------------------------
پ ن : ... هیچ

مره گے ۳۶۱

---

---

چه انتظاری به دیدن هست

نباید هم تو مرا و من تو را ببینم

عمری است زیر آوارم و ...

عمری است که نمی دانی کجایم ...

آن روز که مثل آوار بر سرم خراب شدی

همان روز گم شدم ٫ و تو هرگز

برای لحظه ای نگاه از آسمان رها نکردی 

------------------------------------

پ ن : ...

مره گے ۳۶۰

---

---

کلی نوشتم و نوشتم

دستم اشتباه خورد روی بک

همه چیز پاک شد ...

شاید نباید کسی امتحان امروزم رو می دونست

نباید این پست نوشته می شد

دیدین یه وقتی به خودت می گی نه نباید اس ام اس بدم (مثلا)

نمی تونی جلو خودتو بگیری اس ام اس می دی

اما خطا می گیره ٫ فرستاده می شه اما نمی رسه

خلاصه اینکه همینه

نباید می رسید

نباید نوشته می شد

نباید خونده می شد

نباید دونسته می شد

می دونین یه وقتایی باید احترام گذاشت

به خواسته ی کلمات ٫ حرفها ٫ جملات

------------------------------------------------------

پ ن : حس و حال نوشتن دوباره بود اما احترام باید گذاشت