اینجا کسے مے نویسد
که نه خسته است
و نه دل شکسته ٫
اینجا فقط یک
پسرک خیلے معمولے مے نویسد
چه خوانده شود و چه خوانده نشود ٫
هیــچ اتفاقے در دنیایش رخ نخواهد داد ٫
در دنیاے من ٫
تنها من هستم و چند برگے خـاطره
و گمشده اے که سالهاست
که دیگر نیست
و من دنیا را ترک کردم
به بهانه ے پیدا کردن گم شده ام ٫
که گم شدم
تو... هم که نیایـے ٫
تو... هم که نخوانے..............
چیزے هم مگر از این دنیا کم مے شود
ادامه...
شعر قدیمی مولوی را بیاد می آوری:
آن کس که نداند و بداند که نداند---لنگ لنگان خرک خویش به منزل برساند
Lotf kardi khondin mano
دمت گرم
خیلی باحال بود
merC azizam