ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
وقتی که خسته می شود
و احساس می کند که کم آورده است
و تمام بدی ها به سراغش که می آید
و همه و همه اینها و مثل اینها ...
می خندد ٫
خنده هایش اوج می گیرد
بچه گی هایش زیاد می شود
شیطانی اش گل می کند
ترسهایش فراموش ٫می شوند
اما پناه بردن هایش بیشتر
روحم را می گویم
عادتش بوده از بدو تولدش
و وقتی که بچه بود همین بود
و در جوانی هم .
و حتی حالا هم که گوی سبقت
در سن و سال را ربوده
از من ...
نه پیر شده ام
نه آی شرایط وخیم است
و نه آی و وای و هزار هزار این چنین
تنها حرف من و دلم
یک چیز هست
اینها برای قد و قواره ی ما
خیلی بزرگ است
و این وقتها
تنهای تنها
پناه می بریم
همه با هم
من و دل و احساسم
به یکدانه خدای شخصیمان
----------------------------------------------------
پ ن : مثل آخر تمام غرغرهایم ٫ شکر ٫ راضی
بگذار دردهایت را در تمام همین کودکانگی ها و شیطنت های معصوم بریزد بگذار فراموش کند که دنیای این روزهایمان چقدر سرشار از ترس های موهوم و وهم های دهشتناک است
آسوده اش بگذار
بی روحی اینچنین مسخ خواهیم شد
بی شک بزرگی روحت هزارها بار بزرگتر از دردهای توست این را از رد عمیق صبر در واژه هایت خواندم
سلام
زیبا بود و ساده و روان
به دل می نشیند چرا که بی شک از دل برمی آید
jedan tavane inke javabi bedam beheton ro nadaram joz ye tashakore naghabel
mamanonam az in hame lotfo mehraboni