ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
که شاید
به من نیاید
گفتنشان
بخندند از شنیدنشان
چه بگویم ...
وقتهایی هست که ... نه
دیگر آن وقتها نیست
دیگر آن وقت ها نمی آیند
زمانی بود که
وقتهایی می رسید
هر که بود ٫ او بود
هر که نبود ٫ او بود
من که بودم ٫ او بود
که البت کم بودم
من که نبودم ٫
باز هم او بود
خندان که بودم ٫ او بود
که صد البت به ندرت بودم
مشکل هم که بودم ٫ او بود
که هزار صد البت همیشه چنین بودم
هر چه بود ٫ او بود
و هر آنچه که نبود
باز او بود
در زمانی که باید می بود ٫ بود
جز ...
این روزها
بیش از هر زمانی می بایست ...
چون او بهتر از هر کسی دانست ...
و من جز تسلیم ٫
در برابر تصمیم
چیزی برای گفتن نداشتم
داشتم ٫ اما فرصت نداشتم
تنهای تنهای به خدا سپردمش
همین و بس .
امیده نا امیدی هایم
شادیه بی قراری هایم
آرامشه طوفانی هایم
گرمیه زمستانی هایم
قراره بی تابی هایم
نای نفس تنگی هایم
همه ی نداری هایم
لحظه لحظه ی لحظه هایم
به خدا می سپارمت
خدایت ٫ خدایم ٫ نگهدارت
-----------------------------------
پ ن : و من بیهوده تلاش کردم
برای تغییر زندگی و رویه ای که باشیم