ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
دوره می کنم لحظه به لحظه منشور جنونت را.
هر حرفش را حک می کنم بر انگشتان افکارم٬
مبادا روزی چوب حراج بر قدمت این تمدن دیوانگی بزنم٬
که خارج شود از توان نفسهای احساس نابود شده ام٬
نزیستن در لحظه لحظه ی این سراب دلنشین.
بوی خون این روزها رگ به رگِ وجودم را فرا گرفته.
تصمیم بر کشتار دسته جمعیه احساساتم گرفته شده٬
که تو را از خویشتنم جدا سازم٫
تویی که هیچگاه با من نبودی٬
نه با من ٫ نه برای من ٬ و نه دل.
افتتاح کن ٫ تو افتتاح کن شروع این کشتار را.
هرچند ٬ تو رسمت بردن لذت است در آرامش.
تکه تکه و آرام آرام ...
همانگونه که از روز نخست٬
تکه تکه ام را در حال کشتنی.
------------------------------------------------
پ ن : نامربوطی های جنون آمیز...
...