حرف هایے است ڪه باید مخاطب خاص داشت ٫ تا گفت
ایـטּ روز ها براے هیچ چیزے ٫ دیگر مخاطب خاصے نیست
اگر صادقانه بخواهم اعتراف ڪنم ٫ از اول هم نــــــــــبـــود
تنها وهم و خیال پردازے های دلــــم بود ڪه مے پنداشت
مخاطبے هست ٫ آטּ هم از نـــــــــوع خـــــــــــــــــــاص.....
-----------------------------------------------------
پ טּ : خودم ٫ خودم ٫ بــــــــــــــــــاز هـــــــم خــــــــودم...
نمیدونم چرا چشام خیسه
دلم گریه میخواد
یه چیزی ک تو همه ی نوشته هات خودنمایی میکنه
تنها بدنته تو یه جای دور
خالی از ادمای اشنا
دلم میخواد ضجه بزنم از گریه
از اشک
مگه خدا تنها نیس
پس چرا انسان و اجتماعی افرید
که نیاز ب هم داشته باشن
سهم من همیشه ندیده شدن بود ُ بعد مدتهااومدم سراغ نوشته هات این نسیبم شد.
برای همین بود که هرچقدر میپرسیدم جوابی نداشتید؟