ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
آنقدر خواستمت که خواستن را فراموش کردم
دیگر نمی دانم چه را برای چه باید بخواهم
چه را
که را
چه فرقی می کند
چه را برای که بخواهم و که را برای چه
خواستن نمی دانم
نه که ندانم ٫ نه
می دانستم
فراموشم شده
از یاد برده ام
از بس خواستمت
از بس
از بس
از بس نخواستی ام
اما
ماجرای ما شده ماجرای نوش دارو و سهراب
حالا که می خواهی ام ٫ من ! هه
دیگر نمی دانم
نه راه و رسم عاشقی
نه راه و چاه دوست داشتن
نه رسم خواستن و بودن را
زمان و زمانه و زندگی
مضحک تر از آنی شده
که فکرش را می کنیم
یک روز من بدنبال تو می دوم
می دوم می دوم اما هر چه می کنم نمی رسم به تو
یک روز دیگر تو بدنبالم ٫ نه که بدوی نه
می آیی ٫ هر چه دست به سمتم دراز می کنی
نمی توانم بگیرمش
نه که نخواهم نه
بس که بدنبالت دویدم
از نفس افتاده ام
دیگر نایی برایم نمانده
می بینی
اینگونه است
که مضحک تر از آنی است
که فکرش را می کنیم
-------------------------------------------
پ ن : ندارد ٫ ندارم
2