روزمره گے هاے پسرے به نام سیزده

روزمره گے هاے پسرے به نام سیزده

____________________________________________________________________________
روزمره گے هاے پسرے به نام سیزده

روزمره گے هاے پسرے به نام سیزده

____________________________________________________________________________

محکوم به بی تو ماندنم نکن

روزها را یکی پس از دیگری با تو سپری کردم
خوب بود خوب هست خوب هستی خوبم با تو
یک روز دو روز یک هفته دو هفته یک ماه
چقدر گذشته نمی دانم دقیق
هر چه فکر می کنم مدتش کم بود
اما خیلی وقت است با توام
روی تقویم که نگاه می کنم کوتاه است اما به احساسم که نگاه می کنم نه
انگار خیلی از زمان آشناییمان گذشته است
روزهایم آنقدر زیبایند که به دیروز قشنگم فکر نمی کنم
راستی اینقدر محو با تو بودن هستم که به نبودنت فکر نمی کنم
نمی خواهم فکر کنم
اما
اما راستی اگر نباشی چه به سر کودک محبتمان می آید
محبتمان با اینکه هنوز کودک است اما خیلی می فهمد
با اینکه کودک است خیلی دوست داشتنی است
از سنش بزرگتر است
خیلی هم بزرگتر
نمی خواهم فکر کنم
اما
هنوزم که هنوزه یاد اولین بار در دست گرفتن دستانت می افتم
چقدر دستانمان گرم بود بر خلاف هوای اولین روزهای پاییز
از همان لحظه ی اول قسم خوردم
قسم خوردم که بمانم بمانی بمانیم
هر چه که می کنی بکن
محکوم به بی تو ماندنم نکن

---------------------------------------------------------

پ ن : باز هم سرکشی به گنجه ی قدیمی

و بازخوانیه بی مورد و بی ربط


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.