روزمره گے هاے پسرے به نام سیزده

روزمره گے هاے پسرے به نام سیزده

____________________________________________________________________________
روزمره گے هاے پسرے به نام سیزده

روزمره گے هاے پسرے به نام سیزده

____________________________________________________________________________

دست من نیست از اول هم دست من نبود

بی خبر آمدی که اینگونه هول برم داشت
اما وقتی خوب فکر می کنم می بینم آنقدر ها هم هول نشدم
 هول نشدم هیچ بلکه موزیانه خوشحال هم شدم
نمی دانم چه شد که آمدی
راستی چه شد که آمدی
چیزی شنیدی ؟؟؟ کسی حرفی زد ؟؟؟ خواب نما شدی ؟؟؟ چه شد
همیشه اعتقاد داشتم اتفاقات بی دلیل و بی بهانه و بدون هیچ پیش زمینه ای رخ می دهند
اما نمی دانم چرا باور اعتقادم اینبار سخت شده است
نه اینکه باورت نکرده باشم به خدا نه
باور کردم اما در این قحطیه حادثه آن هم از نوع قشنگش برایم غیر منتظره بوده
مانده ام خلوت سرد و نمناکم را چطور پیدا کردی
چند روز است می خواهم چیزی بگویم یادم می رود
عجب دل و جراتی داری
به خدا اغراق نمی کنم
وقتی که خوب فکر می کنم می بینم شاید اگر من بودم

جرات نمی کردم به چنین فضای سرد و نمناک و غمناکی وارد شوم

شاید هم می شدم
مگر نه اینکه دوستانم می گویند دیوانه ام
پس لابد من هم وارد می شدم
یادت هست گفتی هر آمدنی یک رفتی دارد ؟؟ یادت هست
چه زمانی که نیامدی بودی چه زمانی که آمدی چه زمانی هم که بروی .

بودی هستی خواهی ماند

راستی به این فکر کرده ای که اگر نخواهم بروی و راضی نباشم چه می شود
قاعدتن زمین و آسمان جایشان عوض نمی شود
زمین و زمان به هم گره نمی خورند
اما به جان مهربانیت قسم از یادم و دلگیریه دلم آسوده نمی مانی
خودت هم خوب می دانی
خودم هم ولت کنم یادم ولت نمی کند
به خدا نمی کند
دست من نیست از اول هم دست من نبود
دلم خواسته و می خواهد دست

-------------------------------------------------

پ ن : باز هم بازخوانیه قدیمی ها

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 24 اسفند 1390 ساعت 06:19 ب.ظ

این نوشته بوی کهنه گی نمی ده

yadam bendaz ke fili ke roo systeam daramo bet neshon bedam ke tarikhesham bebini

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.