ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
دلبری می کنی برای که
دیر آمدی
بردنی ها را بردند
شکستنی ها را شکستند
دیر زمانی است
که عبادتگاه را خراب کرده اند
جای آن فاحشه خانه ساخته اند
سپیدی ها جایشان را
به سیاهی ها داده اند
دست من نبود
دیگر دست من نبود
مثل روز اولی که دیدمت
آن روز هم دست من نبود
نمی دانم چگونه بگویم
اما
اینجا دیگر برای تو حرام است
اینجا فاحشه خانه شده
تو نیا
دلبری نکن
بدنام می شوی
بدنامت می کنم
روسیاه ترم نکن
---------------------------------
پ ن ۱ : ندارد عزیزم ٫ مخاطب خودمم
پ ن ۲ : سرکشی به گنجه ی قدیمی