من از رفتن نشکستم
من از نبودن خمیده نشدم
دلیل من مضحک تر از آنی است که می پنداری ٫
آخ ... آنهایی که من به جان می خریدم
تو ارزان به هر کس می فروختی ... هــــــ
-----------------------------------------
پ ن : هربار یادآوری اش یک حمله است
تا آنجایی که خاطرم یاری می کند
از ابتدا هم نبوده ام
نمی خواهم پیر شوم
که بگویند جوان مرد طفلکی
فکر کنم مست خورده ام
که اینگونه کفر می گویم
----------------------------------------------
پ ن : اینروزها همینم ٫ هیچی دست خودم نیست
آرام و بی صدا
بدون هیچ حرفی
که می نشینم و
ساعت ها به گوشه ای خیره می شوم
می ترسم که دوباره به خود باز گردم
دوباره به خود باز گردم و ببینم
تمام این بی تو بودن ها واقعیت است
-------------------------------------
پ ن : ...
این روزها عجیب احساس پیری می کنم
-------------------------------------
پ ن : ...
خیلی ناکوار است اما
چاره ای نداری
باید قبول کنی که دنیا بدون من ادامه پیدا می کند
هنوز دیگرانی هستند که با آنها حرف بزنی
با آنها شوخی کنی ٫ باهم شام بخورید
اگر من نباشم ٫ هنوز پسرانی هستند
که عاشق تو شوند و باشند
حتی عاشقانی بهتر
همه چیز روال خویش را طی می کند
هیچ اتفاقی هم نمی افتد
فقط دیگر من نیستم
همین
-------------------
پ ن : ...