مره گے ۲۵۴

---

---

(نشئه)

این روزها سعی می کنم خونسردی ام را حفظ کنم.

آفتاب پرست می شوم،

نشئه خورشید،

خونم مثل رود مذاب آتشفشان،

از کوه به دره...

جاری می شوم.

آن پایین دهکده ایست،

پر از بت هایی در قواره تو؛

سرد و سنگی و البته ...

زیبا.

به پای تو سرد می شوم و ...

همین دیگر؛

تمام می شوم.

------------------------------------------

پ ن : ... تمام

مره گے ۲۵۳

---

---

(مسکن اشتباه)

اگر می شود بگو چرا

تو در تمام مسیر اشتباهات
در حال قدم برداشتنی ؟
با این حال نمی دانی
چه آرامش عجیبی دارد
این اشتباهات من

------------------------

پ ن : ...

مره گے ۲۵۲

---

---

(قمار)

دوست دارم

احساس هایی را تجربه کنم

مثلا

احساس فاحشه ای

که دارند سرش قمار می کنند

هر تاسی که روی میز پرت می شود
یا چه کسی بهتر بلوف می زند

برای یکی از بدی ها دعا بیشتر می کند

خوب چاره ندارد ٫ آخر چه ؟؟؟

این هاست که لابد او را داغان می کند

--------------------------------------

پ ن : عجیب روان پریش ...

مره گے ۲۵۱

---

---

(کپی رایت)

عاشقت نشدم

که ناچار باشم

برای دوستت دارم هایم

مجوز بگیرم
دوستت دارم هایم را منتشر کنم
و بعد تصور کنم این شعر را
معشوقه ات برای تو می خواند

-----------------------------

پ ن : کاش تصور بود ...

مره گے ۲۵۰

---

---

(غیرمعمولی)

خستگی های این روزهایم

دیگر با خواب برطرف نمی شوند
به گمانم چیز عمیق تری می خواهد

---------------------------------

پ ن : مرده ی متحرک ...