روزمره گے هاے پسرے به نام سیزده

روزمره گے هاے پسرے به نام سیزده

____________________________________________________________________________
روزمره گے هاے پسرے به نام سیزده

روزمره گے هاے پسرے به نام سیزده

____________________________________________________________________________

قلبم

و من امشب یکی از بدترین قلب دردهای دوران زندگیم رو تجربه می کنم . درد نامرده خیلی

امــشـــبــ

از میان تمام شــــــبهای

 با هم و بی هم بـودنمان

غرقه به نام امـشب افتاد

 تــــــــــــــبری که کوفتم

نـــــــــــــه تنها ریشه ام

کمــــــــرم را هم شکاند

---------------------

پ ن : طـــــــــــــــوفان

اینجا کافه نیست

اینجا نه چهار دیواری است

نه اختیاری است

اگر دیواری هم هست

آن دیواری

که تو می پنداری نیست

اینجا سفره ی دل من است 

هر آن چه که می خواهم

هر آن چه که فریاد دارد

هر آن چه که غم دارد

هر آن چه که شادی دارد

همه و همه 

اینجا فاش می شود

اینجا باز می شود

اینجا اگر هم خانه است

قهوه خانه

یا که کافه نیست

اینجا خانه ی

عاشقانه ها

دلتنگی ها 

دلدادگی ها

و هر چه که به دل 

و به ما مرتبط می شود است 

اینجا مخاطبی ندارد

اگر دارد 

تنها مخاطب 

دلیل عاشقانه هایم است

دلیل دلتنگی هایم است

دلیل دلدادگی هایم است

و تنها ٫ کسی

رفتنم را جار زد  

گم شدنم را فریاد کشید

و بر در و دیوار کافه کوبانید 

و چه خوش آمد به مذاق کافه نشینان

و چه خوشحال شدند و آزین بستند در و دیوار کافه را

کسی نبود 

جز آنکه

اینروزها 

عاشقانه ها

یادش رفته

و بی راهه ها 

می گوید و در خیال خویش

دلتنگی و دلدادگی ست 

و من 

...

بگذریم

------------------------------------

پ ن : تا بحال دلم باور داشت عاشقانه های دنیا زیبایند و واقعی  

اما ٫ بتازگی ٫ اعتقاد دارد تمام حرفها صدای بوق و کرناست

رک و راست

ادعاست

باور خودم هم برایم محال شده

داستان سه نقطه هاے امروزهایم

داستان این سه نقطه های امروزهایم

...

چه می دانم

نمی دانم

یادم هست روزی را

که گفتم

کسی که باید بخواند و بفهمدشان

می خواند و می فهمد و پاسخ می دهد

می خواندی و می فهمیدی و پاسخ

اینروزها هم

می خوانی و

افسوس

این روزها 

حرفهایم ساده تر از همیشه اند

زیبا تر از هر وقتند

عاشقانه تر از عاشقانه های همیشگی ام اند 

اما

تنها

...

اعتقاد دارم سکوت 

حرفهایی است که گفته نمی شود

و وقتی حرفهایی که باید بگویی را نمی گویی

می شود سکوت

این روزها

سه نقطه هایم

تنهای تنها

حکم سکوت دارند

و سکوتهایم

جای جایشان

می بایست همان عاشقانه های ساده و زیبایم باشند

که نمی گویمشان

و تنها

تنهای تنها 

سکوت می کنم

و امشب 

در امتداد سکوتهایم

باید بروم

باید

و هیچ راهی برای نباید باقی نمانده

برای من

که من

جز من

بیشتر از من

برای تو

قدعن شده ام

چه می پنداری و می اندیشی 

آزاری است که تا دیدنت

رهایم نمی کند و می آزارد مرا

ماجرای گم شدنم

ماجرای امروز و دیروز نیست

دیر زمانی است که عادت کردم

و از روزی که گم شدم هیچگاه

نه خواسته ام و نه سعی کرده ام

که پیدایش کنم

اما از روزی که سیاهی چشمانت 

دستانم را رنگین کرد 

و پریشانی موهایت

پریشان حالم

...

می بینی باز هم سه نقطه

چند وقتی است 

هر شب 

راس ساعتی که نمی دانم چند است

اتوبوس خیالت می آید 

من هم بی هیچ چون و چرایی و سوالی

سوار می شوم

می روم

نمی دانم به کجا 

نمی دانم چطور

نمی دانم

چشم که باز می کنم

گوشه ی ایستگاهی 

که هر شب سوار می شوم

می بینم خویش را

و تنها یک بلیط 

برای اتوبوس امشب

...

...

باز هم سه نقطه

...

باید بروم

دیر می شود

چیزی تا حرکت اتوبوس نمانده

...

-----------------------------------------

پ ن : گفته بودم جمله ی آخرم رو فراموش نکن ٫ یادته؟

من برم ٫ دیر می شه ٫ الانه که اتوبوس حرکت کنه

پ ن : من اگه دارم می رم ٫ گم کرده دارم 

به محمدم قسم اگه نبود عمرم نمی رفتم دنبال اونی که گمش کردم

پ ن : من می رم چون دوستت دارم ٫ چون تو هنوز منو ندیدی

می رم پیداش کنم بعدش بیام سراغت ٫ اگه هم ...... فدا یه تاره موت

حکایتے ماندگار

حکایتی است ماندگار

حدیث محبتمان

آشکار است و واضح

که داستانمان

سالها 

زبان به زبان

نقل خلوت شبانه ی مادرانی است

که قصه می گویند 

تا بخوابانند دلبندشان را

آری

آهسته و بی صدا 

رسیدیم 

اما

عبور حرکتی بس عبس بود

نشد ٫ نتوانستیم

ماندیم

توقف 

نگاه

دل

دل دادگی

دل بستگی

چه پر حرارت و گرم شدند

دستانم

در سرمای زمستانی

که در و دیوارش

دست در دست هم داده اند

برای سرتر شدن دل و دستم

و سفر

آغاز دلتنگی 

دلتنگی دلتنگی و باز هم دلتنگی

نمی دانم

اما رفته بودم

همچنان رفته ام 

در پی خویش

اما 

در زمستانی که همه بدنبال چاره ای برای گرم کردنند

من در این عطش سوزانم

می سوزم و می سازم