من فرزند گناهم
دلیل تولدم گناه بود
با گناه متولد شده ام
گناه خواستن پدر و مادر
آنها خواستند و من هم ...
خشت اول که با گناه باشد
بایستی تا آخر عمرم گناه کار باشم
من گناهکاری هستم
که گناه از من نیست
گناه کار گناهی هستم
که نکرده ام ٫ مرتکب نشده ام
همیشه اینگونه بوده است
دیگری خواست
بر خلاف خواست من
و این گونه من گناه کار شدم
و بزرگترین گناه من
خواستن چیزی است
که نخواست مرا ...
--------------------------------
پ ن : باز هم نامربوطی نویسی
اصلا نیازی نیست یکی از از این فال بین ها
و یا یکی از از این کف بین های خیابان ها باشید
که از روی خط های کف دستم مرا بشناسید
خیلی ساده تر از باوری که در ذهن دارید
می شود مرا شناخت ...
تنهای کافی است ساده ی ساده نگاهم کنید
-----------------------------------------
پ ن : ...
بار دیگر می خواهمت
با تمامم می خواهمت
تمامت را می خواهم
برای همیشه
برای زندگی
برای زنده بودن
برای بودن اصلا
که پیدا شوم
که باشم
که بمانم
که بمانیم
بار دیگر
برای همیشه
تمامم
تمامت
را می خواهد
------------------------
پ ن : نامربوطی در لحظه
این روزها٬
خلوت شده است.
کسی نمی آید٬
حتی از آن عبور هم نمی کند.
با اینکه خواسته ی این روزهایم دلم است.
که خلوت باشد٬
و کسی نباشد٬
و کسی نیاید٬
و کسی عبور نکند٬
از خیابان یک طرفه ی زندگی ام.
اما گاهی دلگیر می شوم٬
از رسم زمانه.
------------------------------------
پ ن : در ادامه ی نامربوطی ها
یکی از همین شبهای نه چندان دور
بلکه خیلی خیلی نزدیک
پسمانده های این ویرانه را
می خواهم با خاک یکسان کنم
بعد هم با اعتراف به قتل
خودم را معرفی می کنم
---------------------------------------
پ ن : تصویب شد ... انجام می شود