روزمره گے هاے پسرے به نام سیزده

روزمره گے هاے پسرے به نام سیزده

____________________________________________________________________________
روزمره گے هاے پسرے به نام سیزده

روزمره گے هاے پسرے به نام سیزده

____________________________________________________________________________

مرهّ گی ۲۰۲



(التماسهای دلم)

این رسم دلدادگی را هیچ چشمی نمی بخشد

دل را آبستن کودکی سنگی می کند 

اگر اتفاقی نفتاده دلیلش دل است

دل با دل همپا شده نه با دلدار

کودکانه به دست و پای افتاده دل

که صبوری کن

اگر صبری است ٫ اندازه دارد

فرهاد هم باشد تا ابد تیشه نمی کوبد

یک جایی دست می کشد

همه چیز را می گذارد و می رود

اندازه اش هم ربطی ندارد

به رسم رفاقت و این حرف ها

ربطش به امید واقعیت یک رویاست و بس ...

-----------------------------------------------------

پ ن : همه چیز یک طرف ٫ بیگانگی آن طرف ما را بس

مرهّ گی ۲۰۱



(واقعیت یک رویا)

این روزها پتانسیلی را در خود می بینم که مدتها بود ندیده بودم

واضح و آشکار پتانسیل عاشقت/عاشقش شدن را می فهمم

گمان کنم بشود تکه تکه های گم شده ام را در تو پیدا کنم ...

----------------------------------------------------------

پ ن ۱ : تقدیر ٫ مقصر است مثل تقدیرِه مقصر در تقدیر شادمهر

پ ن ۲ : شاید جریان دوباره ی زندگی تنها یک رویا نباشد ...

مرهّ گی ۲۰۰



(حکایتی جدید شاید)

نمی دانم چگونه نفس می کشی ،

از کدام دیار و دسته ای ...

نه آن سوی آسمان شهری است

و نه آن سوی خورشید ...

باید فکر چشمانت را خواند.

----------------------------------------------

پ ن : داستانی شروع شده ... ادامه دارد انگار ...

مرهّ گی ۱۹۹



من حتی

خیال تو را

به تو پس نمی دهم ...

-----------------------

پ ن : باقی اش بماند...

مهره ی سوخته



صفحه ی دفترت کاریکاتوریست

از من

که حماقتم را چند برابر کشیدی
این چهره ی شریف عشق است
بارها قسم خوردم
که
تو

کاشف عنصر خیانت بودی

و

من
موش آزمایشگاهی کشف هرزه ی تو
شیمیایی ِ ذهنت مادرزادی ست
من
بدون ماسک در هوای تو نفس کشیدم
موج منفی نگاهم تمامی ندارد
تو هی بخند
درمان سرگیجه ی من دست تو نیست
کیمیاگری را می شناسم
به اندازه ی دردهای من
داروهای شفابخش دارد
افسوس فرسنگ ها از او دور و
سیاه شدم
طعم مهره ی سوخته
در یک جعبه ی نیمه کاره
نقابم را بر می دارم
با یک حرکت
از این بازی بیرون می روی
من به مات شدن تو

بلند بلند می خندم

----------------------------------

پ ن : خیلی عجیب ٫ خیلی مهیب